روضه مادر...
خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد
کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد...
ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد
آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد
بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد
ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد
راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد
کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد
شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد...
ای حسین.......🏴🚩
شله زرد نذری به نیت آرام دل علی،زهرا
به فاطمیه گونه ای دگر بنگر
جدایی عاشق از معشوق
آنجا که علی گفت کلمینی،با من حرف بزن...
پست ۷۵
#شهادت #شهادت_حضرت_زهرا #برای_مادر_اربابم #شله_زرد
...